در حال گوش دادن به : Sigaraye Nakeshide - Shayea

برگشت ناپذیری ! چند ماهیه که این کلمه موریانه وار افتاده تو ذهنم . من عادت دارم به بعضی اتفاق ها خیلی عمیق توجه میکنم ، پروبال میدم  و اثراتشون خیلی bold تر از حد طبیعی تو یادم میمونه .مثلا این کلمه برای من وحشت آور تر از چیزیه که هست. حس کردن این کلمه اینطوریه :اتفاقی میوفته ، تغییری بوجود میاد ، فرصتی از دست میره ،عمری میگذره و . نتیجه ش شُکّه کننده میشه و  دیگه کاری از دستت برنمیاد ، هیچ چیزیو نمیتونی تغییر بدی ، دقیقا مثل همون آبی که ریخته شده و نمیتونی جمعش کنی ، با تمام سلول های بدنت میخوای که بشه برگشت عقب ، ولی نمیشه!
 من حتما به اون شرایطی که باعث شد این کلمه بیافته تو سرم ، عادت کردم ، اصلا شاید کاذب بوده ، ولی هنوز از این کلمه میترسم ، از این حس !


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها